شاخص بازار همچنان در سراشیبی
شاخص کل بورس در بالاترین مقدار در 16 فروردین ماه امسال به 70 هزار و 843 واحد رسید و پس از آن با افتادن در سراشیبی به 63 هزار و 297 واحد در 16 خرداد ماه جاری رسید.
بورس تهران در حالی رکود شدید حجم و ارزش معاملات سهام را به نظاره نشسته است که این روزها به تدریج به استقبال فصل مجامع شرکتهای بزرگ بورسی خواهد رفت.
هر ساله به طور سنتی با گرم تر شدن فصل مجامع شرکت ها و صنایع بورسی انگیزه جدیدی برای معامله گران به وجود می آید که در آستانه برگزاری مجمع و در عین حال انتشار گزارش عملکردی یکساله، روزهای شادابی را در تالار شیشه ای همزمان با رونق نسبی حجم و ارزش داد و ستد سهام تجزبه کنند.
این روزها اما با حاکم شدن رکود فرسایشی عمیق بر معاملات بازار سهام این انتظار سنتی نیز به حاشیه رانده شده است.
آنچه این روزها در بازار سهام می توان به وضوح دید، بی اعتمادی گسترده و عدم واکنش بورس به خبرهای حتی مثبت است. شرایطی که تالار شیشه ای را در اغمایی عمیق فرو برده که معلوم نیست با چه راهکار و سیاستی می توان زمان برون رفت از آن را حدس زد.
قدر مسلم بازار سرمایه ایران به عنوان آیینه تمام نمای اقتصاد کشور بازتاب دهنده دورنمایی است که سرمایه گذاران را به واکنش نسبت به آن وا می دارد. وقتی رکود بر اقتصاد احاطه پیدا کرده، طبیعی خواهد بود که سود آوری شرکت ها تحت تاثیر چنین شرایطی با کاهش مواجه باشد. در شرایطی که تورم اسمی بنا به گفته متولیان اقتصادی کشور به هسته محکم خود رسیده، تعیین دستوری نرخ سود اسمی 20 درصدی در بانک ها نه تنها سهامدار بلکه سرمایه گذار علاقه مند به توسعه طرح های مولد را برای باقی ماندن در بازار بیانگیزه خواهد کرد. چرا که در بازار بدون چشم انداز کنونی و مملو از ریسک فقط سرمایه گذاری در بانک ها توجیه پذیر خواهد بود.
با این همه فعالان و سرمایه گذاران بازار سهام با آنکه این روزها کم و بیش ارزش پرتفوی خود را در زیان غوطه ور کرده اند، همچنان به تابلوی بی رونق معاملات بورس چشم دوخته اند تا شاید معجزه ای در آن رخ دهد. آرزویی که بر حسب اتفاق با به توافق هستهای در نیویورک گره خورده است.
روایت وضعیت این روزهای بورس تهران در میان اما و اگرهای اقتصاد ایران هر چند چندان دلچسب نیست، اما حاکی از یک واقعیت تلخ است و آن اینکه بورس به مانند بیماری است که انواع بیماری دارد و گویا هیچ دارو و مسکنی به حالش افاقه ندارد.
بورس این روزها حتی خبرهای مثبت را هم به اصطلاح در خود می سوزاند و با از دست دادن حجم و ارزش معالات روزانه حتی کارگزاری ها را به ورشکستگی تهدید کرده است.
به دور از واقعیت نیست که بخش بزرگی از سهامداران حرفه ای و گوش بزنگ بازار سهام در اوایل امسال و همزمان با ورود نقدینگی بزرگ در بورس بی سر و صدا خروج از بازار را بر ماندن در آن ترجیح دادند . آن دسته از سهامدارانی که این روزها در بازار باقی مانده اند به دلیل تحمل زیان، تمایلی به فروش سهام به قیمت های پائین فعلی نیستند.
در چنین شرایطی که همه فعالان بازار در انتظار طاقت فرسایی فرو رفته اند پی بردن به واقعیات تلخ بازار سهام شاید به نوعی پاشیدن نمک بر زخم سهامداری باشد و آن اینکه دولت به عنوان متولی اصلی این بازار به دلایل نامعلوم هیچ رغبتی برای حمایت واقعی از بورس ندارد.
در یک زمان وزیر اقتصاد بر حمایت بانک ها از بازار سرمایه تاکید می کند و یا از به کف رسیدن قیمت سهام و مناسب شدن فرصت خرید در بازار سخن می گوید، اما از یکسو حمایت بانک ها از بازار سرمایه را اختیاری عنوان می کند.
بازار سرمایه باید با این واقعیت روبرو شود که روی کمک دولت نمی تواند هیچ حسابی باز کند. بورس فقط در دو حالت می تواند به حیات دوباره دست یابد و آن اینکه یا باید بر توان نقدینگی مشتریان سهامدار حقیقی حساب باز کند و یا برای ورورد سرمایه گذار خارجی به بازار فرش قرمز پهن کند. آرزویی که به نتیجه مذاکرات هستهای در ماههای آینده به شدت بستگی خواهد داشت.
بورس تنها گزینه ای است که در اقتصاد بیمار ایران می تواند منابع سرگردان را به سمت خود جذب کرده بدون آنکه تورم آن از چارچوب تالار شیشه ای فراتر رود.
واقعیت بازار سرمایه زمانی می تواند در اقتصاد ایران برای سرمایه گذار رخ نمایی کند که با تسهیل ورود و خروج سهامداران و از طرفی تسهیل پذیرش شرکتهای خصوصی جدید بتواند منابع نقدینگی را برای ایجاد و توسعه طرح های مولد سرمایه گذاری جذب و به کار گیرد و این محقق نخواهد شد، مگر با پی ریزی مدیریت مبتنی بر صداقت متولیان و اعتقاد واقعی دولت به جایگاه بازار سرمایه.